loading...
سرگرمی وطنز
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
ترول 0 81 mahbod
جوک 0 77 mahbod
پ ن پ 0 77 mahbod
admin بازدید : 99 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (2)
تمام دوستانی که مایل به تبادل لینک هستن از تبادل لینک خودکار استفاده کنند.
admin بازدید : 106 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)

قوانین این سایت منطبق منطبق با جمهوری اسلامی ایران می باشد.

ما مسئولیتی در قبال کارها و حرف های شما نداریم.

ما مسئولیتی در قبال کسانی که تبادل لینک کردن نداریم.

کپی برداری از این سایت آزاد است.                         

 

آدرس تالار گفتمان:http://ajock-foryou.rozblog.com/Forum

                                                            

جک

admin بازدید : 132 دوشنبه 22 آبان 1391 نظرات (0)
لطفا تصاویر را به ترتیب و با تأمل لازم بررسی کنید :‏ 
 
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
  
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 
 
بدون شرح اضافه!!!‏
 


admin بازدید : 80 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

 

دو تا پیرمرد با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در
حال قدم زدن بودن.
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و
با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ... چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا... اسم رستوران

چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید:
«ببین، یه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به
عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟»
پیرمرد دوم: «پروانه؟»
پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی
که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!»

 

جک

admin بازدید : 105 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

جک 72

پسره میره کافه و کنار یه دختر خوشگل میشینه

پسره مرتب به ساعتش نگاه میکنه تا اینکه دختره بهش میگه : شما منتظر کسی هستید؟

پسره میگه : نه! من فقط دارم به ساعتم نگاه میکنم ، آخه تازه خریدمش ، جدیدترین مدله!

دختر : جدی! ، مدرنه؟ ، امکاناتش چیه؟

پسر : آره خب مدرنه ، یکی از امکاناتش اینه که از طریق اشعه آلفا با من ارتباط برقرار میکنه ، یه جور تله پاتی!

......دختر : واه! چه جالب ! الان داره ساعتتون چی میگه؟

پسر : داره میگه شما چرا لباس زیر ندارین؟ jokesz.com

دختر: بله!! من که لباس زیر دارم!!

پسر : اوه ! ساعت لعنتی!! فکرکنم یک ساعت جلو رفته







پيره زنه جلوي تاكسيه رو ميگيره ميگه : نماز جمعه راننده ميگه : ولي مادر امروز

سه شنبست پير ه زنه ميگه : اي وايييييييي خاك ب سرم ديدي ديشب حاجي گولم زد






دیرو از یه نفر تو خیابون ساعت پرسیدم

دیدم جواب نمیده ، دو بار دیگه پرسیدم ، بازم جواب نداد!!

اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که : "نامردا جنازمو کجا انداختن؟!؟




امروز بابام اومده میگه میدونی بعضی اشتباها هست که هر چی میگذره فقط ادم میتونه افسوس بخوره میگم چه طور؟!!!

میگه میدونی اگه من 24_25 ساله پیش یه گوساله گرفته بودم بهش میرسیدم الان چند تا گاو داشتم چقدر سرمایه داشتم میگم خوب اشتباه شما چی بود؟!!!

میگه اینکه خر شدم جای گوساله تورو اوردم رو تو سرمایه گذاری کردم که فقط ریدی تو سرمایه من.....!!!!





مرد : با من ازدواج میکنی ؟

زن : اپارتمان داری ؟

مرد : نه...

زن : ماشین بی ام دبلیو داری ؟

مرد : نه...

...زن : چقدر حقوق میگیری ؟

مرد : هیچی...اما...

زن : اما بی اما.تو هیچی نداری.چه جوری میتونم با تو ازدواج کنم؟ برو گمشو

مرد : (زیر لب با خودش میگوید) من یک ویلا دارم.3تا زمین دارم.3تا ماشین فراری و 2تا پورشه دارم.چطور میتونم حقوق بگیرم در حالی که خودم به کارکنانم حقوق میدم






اصفهانیه به زنش میگه: امروز جونه یکی رو نجات دادم.زنش میپرسه : چه جوری؟میگه:یه نفر نشسته بود کنار خیابون میگفت:اگه به من یه هزاری بدی از خوشحالی میمیرم منم ندادم






دیشب رفتم استخر, بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم رو موبایلم ۴ تا میس کاله ۶ تا اس ام اس از دوس دخترم:

اس ام اس ۱: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟

اس ام اس ۲: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی.

اس ام اس ۳: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم وتو!

اس ام اس۴: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟

اس ام اس ۵: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون مامان چاقت. گمشو برو پیش همون دختر عموی…

اس ام اس۶: راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت سعید دو ماهه رابطه داریم…. بای








نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفعه بابام یه لگد محکم بهم زد .

میگم چرا میزنی

میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی






669966666669999996669999996669966669966669999666669966669966

669966666699999999699999999669966669966699669966669966669966

669966666669999999999999996669966669966996666996669966669966

669966666666699999999999966666699996666996666996669966669966

669966666666666999999996666666669966666996666996669966669966

669966666666666669999666666666669966666699669966669966669966

669966666666666666996666666666669966666669999666666999999666


1.) press ctrl+f

2.) then type 9

3.) click Highlight all








شکر گذاری لر بعد از غذا : خدایا مو بس که خوردم پکستم، هر کی نپکست بپکنس.






تركه مقيم آمريکا مي شه، يه روز مي بينه: پسرش با يه دوچرخه اومد خونه. از پسرش

مي پرسه؟ دوچرخه رو از کجا آوردي؟ پسرش مي گه: با يه دختر دوست شدم، ل. .خ.. ت http://jokesz.com

شد و گفت: همه چيم مال تو، هر کاري مي خواي بکن هر چي مي خواي بردار. من هم

ديدم دوچرخه اش قشنگه، برش داشتم






آقایون عزیز آیا میدانستید:


اگر عاشق دوس دخترتان شوید، محمدرضا گلزار به خواستگاریش میاید


اما اگر بخواهید بپیچانیدش از شما دو قلو حامله میشود؟





یه استاد خیلی بی ..تربیت بوده که همش سر کلاس حرف های چیزدار می زده...خلاصه یه روز دخترا تصمیم می گیرن وقتی ایشون رفت رو منبر، دسته جمعی کلاس رو ترک کنن...فرداش استاده میاد تو کلاس می گه:شنیدین ج....ن...د....ه های هند کم شده؟!!...همه دخترا بلند میشن برن بیرون...استاده میگه: کجا خانوما،پرواز تهران-دهلی فرداست!!!






تركه داشته با نامزدش بلال ميخورده,يه بلال رو برميداره نشون نامزدش ميده و ميگه :قدرت خدارو ميبيني !؟زمان پيغمبر اين اذان ميگفته!!






به داییم میگم:دایی روزه نمیگیری؟میگه:من پارسال یه روز روزه گرفتم،هنوز گشنمه...!!!








پیرمردی در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات مورد علاقه اش از طبقه پایین به مشامش رسید.

او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد.

همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد.

او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات مورد علاقه خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک می کند.

او آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است. سپس مجددا دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت:

دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام !








دارم ميرم مسواك بزنم..

مامانم ميگه ميخواي مسواك بزني؟

ميگم بله مامان جون..

ميگه خمير دندونم روش ميزني؟

ميگم بله مامان جان!

ميگه ووووووووووووووووووای اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم استفاده نكردي!






خرگوش می ره تو جنگل روباه رو می بینه داره تریاک می کشه می گه اقا روباه این چه کاریه پاشو بدوییم شاد باشیم می رن تا می رسن به گرگه می بینن داره حشیش می کشه خرگوش می گه اقا گرگه این چه کاریه پاشو شاد باشیم بدوییم گرگم پا می شه می رن 3تایی می رسن به شیره می بینن داره تزریق می کنه خرگوش می گه اقا شیره این چه کاریه پاشو بدوییم ورزش کنیم شاد باشیم شیره می پره می خورش! گرگ و روباه می گن چرا خوردیش؟ این که حرف بدی نزد! شیره می گه نه بابا این پدر سگ هرروز اکس می زنه می یاد مارو می دوونه!!






مرد داشته کتاب میخونده دستشم تو ش....ر....ت زنش بوده.زنش میگه میخوای بکنیم؟مرده میگه پَ نه پَ گذاشتم دستم خیس بشه کتابو ورق بزنم






شب امتحان خوابگاه دخترا :

چهار بار دوره کردم ..میفهمی چهاربار.. نتونستم دوره پنجمو بزنم!

مهناز جون اون کتابو بده به من(صدای هق هق و گریه)


شب امتحان خوابگاه پسرا:

( ساعت ۲ نیمه شب همراه با دود قلیون ) بوزینه مگه بهت نمیگم رد بده! شاهش دست من بود






تو مترو جا نبوده ترکه دستشو میذاره رو س...ی...ن...ه های یه زنه 

زنه میگه آقا دستتو بذار یه جای دیگه ترکه میگه میخوام ولی روم نمیشه!!!!!!






-مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم؟

-مامان: نه

-مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم؟

-مامان: نه

-مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپوشم؟

.........-مامان: نه

-مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم؟

-مامان: نه

-مامااااان یعنی چی من 18 سالم شده ها

.

.

.

-مامان: اَاّه سیاوش، خفه میشی؟یا خفت کنم؟






میدونی س...ی....ن...ه ی خانم ها چقدر کلسیم داره ؟؟!!!

آنقدر که با خوردنش نرم ترین جای مردها سفت میشه ...






دوست دخترم به هوای سینما خونواده رو پیچوند اومد خونه پیش من بعد یک ساعت باباش زنگ زد به موبایلش گفت

بیا خونه مهمون اومده مامانت دست تنهاست

این هم گفت :

ده دقیقه دیگه میام ولی نرفت .

چند دفعه باباش زنگ زد اینم هر دفعه میگفت ده دقیقه دیگه میام یه ربع دیگه میام. هنوز تو سینمام الان تو تاکسیم و ازین حرفا .

... دفعه آخر باباش خیلی شاکی شد اینم ترسید گفت :

بابا بخدا الان دارم لباسامو میپوشم واقعا 5 دقیقه دیگه خونه ام








دختره ميره پيش آخوند محلشون، ميگه: من گناه كردم!

آخونده ميگه: چيكار كردي؟

دختره ميگه: من به يك مرد گفتم ...س عمت! 

آخونده ميگه: آخه براي چي؟

دختره ميگه: آخه دستشو گذاشته بود رو پام.

آخونده دستشو ميگذاره رو پاي دختره، ميگه: اينطوري؟

دختره ميگه: آره. 

آخونده ميگه: آخه آدم كه واسه همچين كاري به كسي نميگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد اون يكي دستشو گذاشت رو س...ي...ن....ه ام... 

آخونده دستشو ميگذاره رو س....ي....ن...ه هاي دختره، ميگه: اينجوري؟

دختره ميگه: آره.. 

آخونده ميگه: ولي آخه اينم دليل نميشه كه آدم به بنده خداوند بگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد لباسامو درآورد... 

آخونده لباساي دختره رو در مياره، ميگه: اينجوري؟

دختره ميگه: آره... 

آخونده ميگه: واسه اينكار هم آدم به برادر دينيش نميگه ... س عمت!

دختره ميگه: آخه بعد اونكاري كه تو ده فرمان، خداوند ممنوع كرده زن و مرد نامحرم با هم بكنند رو با من كرد! آخونده ميگيره ترتيب دختره رو ميده، ميگه: اين ريختي؟!

دختره ميگه: بعله....

باز آخونده ميگه: ولي آخه اين هم دليل نميشه كه آدم به يكي از اشرف هاي مخلوقات بگه ... س عمت!

دختره ميگه: ولي، آخه طرف ايدز داشت! 

آخونده ميگه: اي ... س عمش








مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه. یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو می شناسی؟ راننده می گه: نه…

راننده واسه یه مسافر خانم که دست تکون می داده نگه می داره و خانمه عقب می نشینه. مسافر مرد دوباره از راننده می پرسه: منو می شناسی؟ راننده می گه: نه. شما؟ مسافر مرد می گه: من عزرائیلم. راننده می گه: برو بابا! اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانمه از عقب به راننده می گه : ببخشید آقا شما دارین با کی حرف می زنین؟ راننده تا اینو می شنوه ترمز می زنه و از ترس فرار می کنه…

بعد زنه و مرده با هم ماشین رو می دزدند





رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام، یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن







حکایت موسی به زبان لُری:


وچون موسی در گریز از فرعون به نیل رسید خداوند فرمود موسا واسا.

اما موسا نواسا!

خداوند فرمود موسا هو نیله خیلی قیله (گوده) واسا!

اما موسا نواسا! و چنین بودکه نیل را فرمان آمد ای نیل تو واسا موسا لره وانیسه!!





ترکه 6 تامرغ و1خروس داشت دید هر روزخروس لاغر میشه!یه خروس کمکی اورد اماخروس بازلاغرشد صاحبش گفت:چه مرگته؟ گفت: 6 تاج...ن...د...ه کم بود یه ک...و..ن....ی هم اورد

جک

admin بازدید : 72 یکشنبه 21 آبان 1391 نظرات (0)

جک 78


آقا به خدا ايشون خواهرمه ...

من پليس راهنماييم، گشت ارشاد نيستم، اگه ايشون مادرتون هم باشن،

بازم دليل نميشه دو نفري باهم پشت فرمون بشينين!






جانی ساعت ۲ از محل کارش خارج شد و چون نیم ساعت وقت داشت

 تا به محل کار دوستش برود، تصمیم گرفت با همان یک دلاری که

 در جیب داشت ناهار ارزان قیمتی بخورد و راهی شرکت شود.

چند رستوران گران قیمت را رد کرد تا به رستورانی رسید 

که روی در آن نوشته شده بود: ”ناهار همراه نوشیدنی فقط یک دلار”.

جانی معطل نکرد، داخل رستوران شد و یک پرس اسپاگتی و

 یک نوشابه برداشت و سر میز نشست.

گارسون برایش دو نوع سوپ، سالاد، سیب زمینی سرخ کرده،

 نوشابه اضافه، بستنی و دو نوع دسر آورد و به اعتراض جانی توجهی نکرد

 که گفت: ”ولی من این غذاها رو سفارش ندادم.”



گارسون که رفت جانی شانه ای بالا انداخت و گفت: 

”خودشان می فهمند که من نخوردم!”

اما جانی موقعی فهمید که این شیوه آن رستوران برای کلاهبرداری است

 که رفت جلو صندوق و متصدی رستوران پول همه غذاها رو حساب کرد و

گفت ۱۵ دلار و ۱۰ سنت.

جانی معترض شد: ”ولی من هیچ کدوم رو نخوردم!” 

و مرد پاسخ داد ”ما آوردیم، می خواستین بخورین!”


جانی که خودش ختم زرنگ های روزگار بود، سری تکان داد و

 یک سکه ۱۰ سنتی روی پیشخوان گذاشت و وقتی متصدی اعتراض کرد،

 گفت: ”من مشاوری هستم که بابت یک ساعت مشاوره ۱۵ دلار می گیرم.”

متصدی گفت: ”ولی ما که مشاوره نخواستیم!” 

و جانی پاسخ داد: ”من که اینجا بودم! می خواستین مشاوره بگیرین!”

و سپس به آرامی از آنجا خارج شد.






7ثانیه طول میکشد تا غذا از دهان به معده برسد.....!

یک تار موی انسان تحمل وزن ۳ کیلو گرم را دارد.....!

طول آلت تناسلی مرد ۳ برابر شستش می‌باشد.....!

استخوان باسن از سیمان محکمتر است.....!

قلب زنان از مردان تندتر میزند.....!

حدودا هزار میلیارد باکتری روی پا وجود دارد.....!

زنان دو برابر مردان پلک میزنند.....!

وزن پوست انسان دو برابر مغزشاست.....!

بدن شما برای ایستادن از بیش از سیصد ماهیچه استفاده می‌کند.....!

خانمها مدتیست این متن را تمام کرده اند.....!

مردانی که هنوز مشغول خواندن هستند در حال اندازه گرفتن "شست" خود میباشند





بجنبین ! سیگار زیاد بکشین.... مشروب زیاد بخورین


غصه زیاد بخورین ... خلاصه هر کاری که میتونین انجام بدین تا زود پیر شین !

.

.

... .

.

.

خانه سالمندان هنوز مختلطه!!!






یکی‌ از شرکت‌های هواپیمایی برای تبلیغ و فروش بلیطهای پرواز‌های مختلفش،

 تسهیلات خاصی‌ رو برای بیزنسمن هایی که همسرانشون رو

 همراه خودشون به سفر‌های هوائی اون شرکت میبردن, در نظر میگیره

 و ۵۰% تخفیف روی بلیط اونها قائل میشه. بعد از مدتی‌ که می‌بینن 

این طرح با استقبال خیلی‌ زیادی مواجه شده و اکثر بیزنسمن‌ها

 همسرانشون رو در پرواز‌ها همراه خودشون میبرن, 

با فرستادن نامه‌ای به همسران این افراد, نظرشون رو در مورد سفر‌ها

 جویا میشن و پاسخی که از تمام این زنها دریافت میکنند,

همین دو کلمه بوده.....


کدوم سفر؟!!!!!!!






انقدر تو خونمون به من احترام می زارن که نگو..........

به من میگن : الاغ..

به اتاقم میگن : طویله..

به مو بایلم میگن : گوش کوب..

به میز کامپیوترم میگن : اغل...

... ...........اینم جمله معروفشون::::::::::::::

این الاغ یا همه اش تو طویله اشه......

یا داره با اون گوش کوبش بازی میکنه.....

یا سرش تو اغلشه..





استقلالی: ما 22 بار بردیم شما 17 بار حالا چی میگی

لنگی : خب ما هم 6تا زدیم 

استقلالی: ما رفت و برگشت بردیمتون...

لنگی: خب ما هم 6تا زدیم

استقلالی : علی سامره ثانیه 30 بهتون گل زده

لنگی : خوب ما 6 تا گل زدیم

استقلالی : ما در بین 350 تیم برتر فیفا 212 امیم ولی شما اصلا تو رده بندی نیستید؟

لنگی : خوب ما 6 تا زدیم

استقلالی : ما از الغرافه قطر 5 - 0 نباختیم

لنگی : خوب ما 6 تا زدیم 

استقلالی : حالت خوبه؟ 

لنگی: خب ما ...





تلفن همراه تنها چیزیه که مردها سرش دعوا دارن مال کدومشون کوچیکتره!!!!




مغز انسان پر کارترین جای بدنه ، اون همه 24 ساعت روز و

 همه 365 روز سال رو کار میکنه.

کار اون از لحظه تولد آغاز میشه و فقط وقتی متوقف میشه

که ما وارد سالن امتحانات میشیم





یه روز یه باد شدید میاد همه ی استقلالیا رو می بره 

از پرسپولیسیه می پرسن چرا باد شما رو نبرد 

میگن چون ما سوراخ بودیم باد از وسطمون رد شد!!! 




ای کسانی که ایمان آورده اید،بدانید و آگاه باشید،

 اگر شما با دوست دختر خودتان ازدواج نکنید ، 

دست آخر مجبورید با دوست دختر دیگران ازدواج کنید......





تو امتحان تنظیم خانواده سوال اومده بود:

بیضه ی چپ بزرگتر است یا راست ؟


دست همه بچه ها رفته بود تو شلوارشون ،

که یهو مراقب تهدید کرد: آلت تقلب رو ضمیمه ی برگه تون می کنم




غضنفر با دوست دخترش سوار ماشین بودن یهو میبینه

 بسیجیا دارن ماشینارو میگردن

به دوست دختره میگه پیاده شو برو اونور خیابون بگو ونک میری آقا؟

منم به هوای مسافر میام سوارت می کنم.

خلاصه ایست بازرسیو رد میکنه میره برا دختره بوق میزنه

دختره یادش میره چی بگه به جاش میگه آقا پونک؟

غضنفر میگه نه خانوم ونک میرم . گازشو میگیره میره!





آیا میدانید اگر روزی 200 میلیون تومان درآمد داشته باشید

41 سال طول میکشد پولتان به عدد 2993000000000 تومان

 یعنی کمتر از 3000 میلیارد تومان اختلاس برسد ؟!




اموزش مزاحمت برای متاهلین:

صبح جمعه به یکی از دوستام که تازه ازدواج کرده زنگ زدم....

بنده خدا از خواب پرید و با صدای لرزون گفت : بله...

گفتم : سحر خیز باش تا کامروا باشی.

گفت : گم شو عوضی دیشب کامروا شدم حالا میخوام بخوابم.





شخصى از خیابان مى ‌‌گذشت ، از جوانکى‌ که سر راهش بود و گریه مى‌ کرد

 علت ناراحتى ‌اش را پرسید : جوانک گفت :

« براى‌ رفتن به سینما 2 سکه جمع کرده بودم اما جوانى آمد 

و یک سکه را از دستم قاپید » سپس با دست ، 

به جوانى که کمى دور تر از آن ‌ها ایستاده بود اشاره کرد .


آن مرد از او پرسید : « براى کمک فریاد نزدى ؟ »


جوانک گفت : چرا و صداى‌ هق ‌هق او شدید تر شد .


مرد که او را با مهربانى نوازش مى‌ کرد ، ادامه داد : هیچ ‌کس صداى تو را نشنید ؟


جوانک گریه ‌کنان گفت : نه


مرد پرسید : دیگر بلند تر از این نمى‌ توانى ‌فریاد بزنى ؟


جوانک گفت : نه ! و از آن ‌جا که مرد لبخند مى ‌زد با امید تازه ‌اى‌ به او نگاه کرد .


« پس این یکى‌ را هم بى‌ خیال شو ! » مرد این را گفت

 و آخرین سکه را هم از دستش‌ گرفت و با بى ‌توجهى به را‌هش ادامه داد و رفت .







دوستم گفت هر وقت نا امید شدی برو کوهستان و داد بزن امیدی هست؟

 جواب میاد هستـــ هستـــ هست .....

من هم رفتم کوهستـان و داد زدم امیدی هست؟

جواب اومد پـَـَـ نــه پـَـَــــ پـَـَـ نــه پـَـَــــ پـَـَـ نــه پـَـَـــــ .....!




برج مراقبت : باند یک آماده نشستنه,چرخ هاتونو باز کردین؟

خلبان : پَ ن پَ کف بریزین تو باند یخورده لیز بخوریم

برج مراقبت : حالا بخندیم کاپیتان؟

خلبان : پَ ن پَ بزن اون لایک قشنگه رو شاد شیم

برج مراقبت : کاپیتان توجیح هستین که جون مسافرا دست شماست؟

... خلبان : پَ ن پَ توجیح نشدم,میشه یه راهنمایی بکنین

برج مراقبت : کاپیتان بلاخره میخوای بشینی؟

خلبان : پَ ن پَ میخوام پاشم یه دو رکعت نماز وحشت بخونم!

برج مراقبت : من خاااار مادر تو و فیسبوک و ....خش خش...خش خش...


آخرین مکالمات ضبط شده بر روی جعبه سیاه....




آمریکایی:گلف بازی کنیم؟ فرانسوی:اوکی‌، چیا احتیاج داریم؟

آمریکایی:چوب،توپ،سوراخ.

فرانسوی:من توپ دارم. آمریکایی:منم چوب.

 غضنفر: خیلی نامردین ... من بازی نمیکنم 




روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.


فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار 

به فرشتگان این گونه می گفت: " می آید، من تنها گوشی هستم 

که غصه هایش را می شنود و 

یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد 

و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.


" فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت 

و خدا لب به سخن گشود:


" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست."


گنجشک گفت: " لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود 

و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. 

این توفان بی موقع چه بود؟

 چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود 

و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.


سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. 

خدا گفت:" ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. 

باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. 

آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. " گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.


خدا گفت: " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم

 و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی. " 

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.

ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد





زن: خبر خوب! من حامله هستم، تو بالاخره پدر شدي...

مرد: چمدانت را ببند، همين حالا و براي هميشه از اينجا برو!...

زن: چرا؟!...

مرد: من دو سال قبل بدون اين كه به كسي بگويم،

 عمل وازكتومي انجام دادم...

زن (با گريه و جيغ):

اگر به من توجه مي‌كردي، اين اتفاق هرگز رخ نمي‌داد، 

من تمام اين مدت با پسرخاله‌ام مي‌خوابيدم چون تو هميشه

 منشي‌هاي شركت را بيش‌تر از همسرت دوست داشتي،

 بزرگ‌ترين دروغت هم اين بود كه بهم گفتي عاشقم هستي...

مرد: نه!

بزرگ‌ترين دروغم اين بود كه عمل وازكتومي داشته‌ام...





پرسپولیسی چیست ؟؟

موجودی نادر و کم یاب که یک هفته مانده به دربی به شدت فراوان میشود

 و همه جا میتوان او را مشاهده کرد . بسار جان سخت است .

 در این مدت یک هفته علاقه زیادی به گفتن 6 دارد 

و از شنیدن واژه سی ثانیه دچار شک روحی میشود . اما به شدت

 بعد از پایان دربی کم یاب میشود به گونه ای که انگار اصلا وجود نداشته است

 و تا مدتها باید دنبال او گشت تا شاید اثر و نشانه ای از او پیدا کرد

کارشناسان بر این باورند که بعد از دربی این جانور در مخفی گاه 

خود از پماد های سوختگی استفاده میکند





سعی کنید زمان استفاده از کامپیوتر کاملا عادی رفتار کنید

 چون اگه کامپیوتر بفهمه آدم کار داره و عجله داره،

 لامصب عجیب هنگ میکنه که نگو!!!





توی اتوبوس یه خانم پیر یه مشت بادوم میاره میده به آقای راننده ...

چن بار اینکارو میکنه و راننده کلی مدیون میشه و میگه:

دستتون درد نکنه مادر پس خودتون چی؟ خودتون خوردید؟

خانم پیره میگه:شما بخور نوش جونت اینا لای دندون ما گیر میکنه

 ما شوکولاتای روشو می مکیم...!




يك كنفرانس بين‌المللي بوده در مورد فوايد كلاهك آلت تناسلي. 

اول آمريكاييه مياد، از نظر فيزيولوژي يك سري فاييده مطرح ميكنه. 

بعد فرانسويه مياد، ميگه به فلان و بيسار دليل اين كلاهك براي توليد مثل ضروريه. آخر تركه مياد، ميگه:

 اينا همش كس‌شعره! اينو گذاشتن كه موقع جلق زدن دستت 

در نره بخوره تو چشت 




لــره شــب آروم در گــوش زنش میگــه:


... بچه خوابه بیا مثل تـهـرونی ها س.ـک....س کنیم.

میره که شروع کنه پاش میره رو شکم پسرش، پسره

از زیر پتو میگه: نـکـشـیمـون بـچـه تـهـرون






سياست دخترا در مواجهه با پسرا:

1- حيله گري با پسراي معصوم و ساده

2- خوشمزگي با پسراي خوش قيافه

3- دوستي با پسراي باهوش

4- عشق با پسراي وفادار

5- ازدواج با پسراي پولدار


و اما سياست پسرا در مواجهه با دخترا :

1- پيچوندن دختراي معصوم و ساده

2- پيچوندن دختراي خوش قيافه

3- پيچوندن دختراي باهوش

4- پيچوندن دختراي وفادار

5- پيچوندن دختراي پولدار

6 - ازدواج با هيچکدام و در اخر سکس با موارد يک تا پنج !!!!!!؟







انواع اقتصاد



اقتصاد مرسوم :

دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین... 

به تعداد گاوهای گله ی شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می كنه...

 پول براتون همینطور سرازیر میشه و 

می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...



اقتصاد هندی :

دو تاگاو ماده دارین ... اونها رو می پرستین و عبادت می كنین!



اقتصاد پاكستانی :

هیچ گاوی ندارین ... ادعا می كنین كه گاوهای هندی مال شما هستن ... 

از آمریكا طلب كمك مالی می كنین ... 

از چین طلب كمك نظامی می كنین ...

 از انگلیس هواپیماهای جنگی ...

 از ایتالیا توپ و تانك ... از آلمان تكنولوژی ... از فرانسه زیر دریایی ... 

از سوییس وام بانكی ... از روسیه دارو ... و از ژاپن تجهیزات ...

 با تمام این امكانات گاوها رو می خرین و

 بعد ادعا می كنین كه توسط جهان مورد استثمار قرارگرفتین !



اقتصاد آمریكایی :

دو تا گاو ماده دارین ... یكیش رو می فروشین

 ودومی رو تحت فشار مجبور می كنین كه به

 اندازه ی ۴ تا گاو شیر تولید كنه ... وقتی گاوتون افتاد و مرد

 اظهار تعجب و شگفتی می كنین ... تقصیر رو گردن

 یه كشور گاودار میندازین و بعد طبیعتا" اون كشور یه 

خطر بزرگ برای بشریت به حساب میاد ... 

یه جنگ برای نجات جهان به راه میندازین و گاوها رو به چنگ میارین!



اقتصاد فرانسوی :

دو تا گاو ماده دارین ... دست به اعتصاب می زنین

 چون می خواین سه تا گاو داشته باشین!



اقتصاد آلمانی :

دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو تحت مهندسی ژنتیك قرار میدین ... 

بعد گاوهاتون ۱۰۰ سال عمر می كنن و ماهی یه وعده غذا می خورن

 و خودشون شیرشون رو می دوشن!



اقتصاد انگلیسی :

دو تا گاو ماده دارین... كه هر دو تاشون گاو دیوونه هستن! ﴿جنون گاوی دارن! ﴾



اقتصاد ایتالیایی :

دو تا گاو ماده دارین ... نمی دونین كه اونها كجا هستن ... 

پس بیخیال میشین و میرین سراغ ناهار و شراب و استراحتتون!


اقتصاد سوییسی :

۵۰۰۰ تا گاو ماده دارین ... هیچ كدومشون مال خودتون نیستن ... 

از كشورهای دیگه پول می گیرین كه دارین گاوهاشون رو نگه می دارین!



اقتصاد ژاپنی :

دو تا گاو ماده دارین... اونها رو از نو طراحی ژنتیكی می كنین ...

 هیكل گاوهاتون یك دهم اندازه ی طبیعی میشه و

 ۲۰ برابر معمول هم شیر تولید می كنن ... 

بعد شونصد تا كارتون و عكس برگردون وآدامس با 

شخصیت گاوهاتون با چشمهای درشت می سازین و

 توی تمام جهان پخش می كنین و می فروشین !


اقتصاد روسی :

دو تا گاو ماده دارین ... اونها رو می شمرین و متوجه میشین

 كه ۵ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره می شمرین و می فهمین

 كه ۴۲ تا گاو دارین ... اونها رو دوباره می شمرین و

 متوجه میشین كه ۱۷ تا گاو دارین ... 

یه بطری دیگه باز می كنین و به خوردن و شمردن ادامه میدین!



اقتصاد چینی :

دو تا گاو ماده دارین ... ۳۰۰ نفر آدم دارین كه گاوها رو می دوشن ... 

بعد ادعا می كنین كه سیستم استخدامی و شغلی كاملی دارین

 و تولیدات گاویتون در سطح بالایی قرار داره و هر كس رو هم كه 

آمار واقعی رو بیان كنه بازداشت می كنین!



اقتصاد ایرانی :

دو تا گاو ماده دارین كه هر دو تاشون ازباباتون به ارث رسیده ... 

یكیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زكات و سهم صداو سیما

 و سهم بنیاد های مختلف و غیره ضبط می كنه ... 

دومی رو هم قربونی می كنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق

 و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ... می كنین 

و اقتصاد كماكان فلج می مونه





معلم: هرکی سوال بعدی منو جواب بده میتونه بره خونه.

شاگرد زبله کیفشو از پنجره میندازه بیرون...

معلم با عصبانیت: کی اون کیفو انداخت بیرون؟

من بودم آقا.خداحافظ ...






ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﻣﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ. ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻒ ﺷﺪ

ﺍﻣﺎﻡ ﮐﻤﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻗﺎﻋﺪﺗﺎﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻣﯽ‌ﺷﺪ





کاملا" مستند و واقعی:

به یه دوست شاعری گفتیم : اگه راست میگی و شاعری

 ظرف 5 دقیقه با این کلمه ها جمله بساز

 " رضایت" 

"با وجودی که"

 " "غریبانه" 

" برنامه ریزی "

اون دوست عزیز بعد از 5 دقیقه آمد و اینو نوشته بود :


با رضایت نه! کونت را غریزی کرده ام

با وجودی که برای من عزیزی کرده ام

تو غریبانه به فکر رفتن از پیش منی

من برای کردنت برنامه ریزی کرده م




فقط یه ایرانی میتونه


هر چیزی که میوفته رو زمین با یک فوت ضد عفونی‌ کنه !





فقط یه ایرانی میتونه

شامپو رو تو یه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطی‌ کنه و

 یک ماه بیشتر استفاده کنه

جک

admin بازدید : 119 شنبه 06 آبان 1391 نظرات (1)

یه ترکه رفت زیر زمین پله نبود خورد زمین

admin بازدید : 117 چهارشنبه 03 آبان 1391 نظرات (0)

 تركه رو داشتن به جرم قتل زنش محاكمه ميكردن، دادستان ميگه: سنگدل‌! تو وقتي داشتي زنت رو ميكشتي، نداي وجدانت رو نشنيدي؟!‌تركه ميگه: نه والله! بس كه اين زنيكه جيغ و داد ميكرد مگه ميذاشت ما چيزي بشنويم؟!

 

- آبادانيه نشسته بوده وسط صحرا، داشته فكر ميكرده. بعد يك مدت يك آبادانيه ديگه مياد، بهش ميگه: ولك برو يكم اونورتر، جا باز شه ماهم بشينم!

 

از تركه ميپرسن: ميگذاري پسرت بره دانشگاه؟  تركه ميگه: آره، به شرطي كه به درسش لطمه نزنه!

 

تركه داشته با بچش گرگم به هوا بازي ميكرده، يهو جو ميگيردش بچشو ميخوره!

 

تركه ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه، (طبعاً) هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! تركه ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!

 

آبادانيه رو برق ميگيره، ميگه: ولك ولم كن تا ولت كنم!

 

فرمانده به سربازاش ميگه: توي همين خيابون پاسداري بدين. از ساعت 9 شب به بعد هم هر كس رو كه ديديد با تير بزنيد چون حكومت نظاميه، فهميدين؟ همه مي‌زنند بالا و فرمانده تا مياد بره سوار ماشينش بشه صداي تير مي‌شنوه. بر مي‌گرده و مي‌بينه يكي از سربازهاي ترك يك بنده خدايي رو كشته. مي‌گه: احمق بيشعور... مگه من نگفتم بعد از ساعت 9 تير اندازي كنين؟ الان كه ساعت 6 است. سربازه مي‌گه: ايلده قربان يه آدرسي رو پرسيد كه تا ساعت 11 شب هم پيداش نمي‌كرد!

 

جاهله واستاده بوده سر كوچه، هي اخ و تف مينداخته، باخودش ميگفته: نامرد عجب دست فرموني داشت!  يك بابايي ازش ميپرسه: ببخشيد، ميشه بگيد چيكار ميكنيد؟ جاهله (يك تف غليظ ميندازه) ميگه: تو كوچه شيش متري... (يك تف پدر مادردار ديگه) ... پدر سگ عجب دست فرموني داشت! يارو ميگه: بابا يجور بگو ماهم بفهميم. جاهله باز يك تف اساسي ميندازه، ميگه: تو كوچه شيش متري.... (اخخخ تــف!) ...با تريلي هيجده چرخ اومده بود... (خخخخ تـف!) ميخواست دور بزنه.... (خخخ..تــــف) گفتم نميشه.... (تف) ...گفت: اگه شد چي؟ (ااخخخخ تتف) گفتم اگه شد بيا برين تو دهن من! (اخخخخخخ تـــف!) ...نامرد عجب دستفرموني داشت!

 

- به تركه ميگن شما آشغالاتون رو تو چي ميريزيد؟ ميگه لاي نون! ميگن لاي نون؟ ميگه نميدونم لاي نون يا ناي لون!

 

به تركه ميگن باباتو بيشتر دوست داري يا مامانتو؟ ميگه مامانتو!

 

يه تركه براي خريد عروسي ميره كفش فروشي، به كفاشه ميگه يه كفش عالي ميخوام. كفاشه ميگه: يه كفش بهت ميدم تو كل ايران لنگه نداره! تركه داد ميكشه: آخه مرد حسابي با يه لنگه كفش كه جلو مهمونا آبروم ميره!

 

- آبادانيه ميرسه به رفيقش، ميگه: كاكا شنيدي آبادان 12 ريشتر  زلزله اومده؟! رفيقش ميگه: اي بابا، يعني آبادان با خاك يكسان شده؟ آبادانيه ميگه: په! چي ميگي كاكا! مگه بچه‌ها گذاشتن!؟

 

- تركه رفت توي يك طويله كه پر بود از خر و الاغ. با خودش گفت: عجب آينه كاري قشنگيه ها!

 

يارو يه سياهپوست را ديد و بهش گفت: آقا ببخشين شما شب هستين؟ سياهپوسته گفت: نه! يارو با خودش گفت: آهان پس برقش رفته!

 

يارو يه سياهپوست را ديد و بهش گفت: آقا ببخشين، شما شب هستين؟ سياهپوسته هم يك چك آبدار زد توي گوشش. يارو با خودش گفت: عجب شب بدي بودها!

 

يارو تركه هي مي‌نشست و با گريه و زاري دعا مي كرد و مي گفت: يا امام رضا قربونت برم، يه كاري كن من توي مسابقه ارمغان بهزيستي صد ميليون تومن برنده بشم…يك شب امام رضا اومد به خواب زن تركه و بهش گفت: برو به اين شوهرت بگو اين كه اين همه گريه و دعا مي كنه آخه بره حداقل يك كارت ارمغان بخره كه من برنده‌اش كنم!

 

تركه زنش گم شده بوده، ميره به كلانتري اطلاع ميده. افسره نگهبان ازش مي‌پرسه: خوب مشخصات خانمتون چيه؟  تركه ميگه: يعني چي؟ مشخصات چيه؟! افسره بهش ميگه: ببين، مثلا خانوم من قدش بلنده، موهاش بوره، چشماش آبيه روشنه. تركه ميگه: خوبه همينو بدين!

 

يك بابايي رو مي‌خواستند تو آذربايجان اعدام كنند.  بهش مي‌گند: ‌چون تو اينجا غريبه هستي و مهمان ما به حساب مياي، ما بهت يك تخفيف ميديم، تو حق داري نوع مرگت رو انتخاب كني.  يارو هم اتاق گاز رو انتخاب ميكنه.  خلاصه ميگيرند ميبرنش تو يه اتاقي، يارو نگاه ميكنه ميبينه اتاقه سقف نداره! مي‌زنده زير خنده، ميگه: هِهِه! اتاق گاز تركا رو ببين!  تركا بهش ميگن:‌بخند! ‌وقتي كپسولاي گاز افتادند رو سرت، اونوقت مي‌فهمي!

 

تركه شاكي ميشه، ميگه: آخه چقدر  ميگن تركها خرن؟! اصلاً من ميرم زير اقيانوس زندگي ميكنم، ديگه از روي زمين خسته شدم! خلاصه لوازم قواصي رو جور ميكنه و ميره زير اقيانوس. هنوز پنج دقيقه نگذشته بوده كه يه دفعه يه كوسه مياد بهش ميگه: ببخشيد، شما تركيد؟! تركه خيلي شاكي ميشه، ميگه: آخه لامصب! تو از كجا فهميدي؟!  كوسهه ميگه: آخه فقط تركها كپسول گاز به خودشون ميبندن ميان زير آب!

 

- تركه ميره كتابفروشي ميگه: آقا كتاب تركها آدم ميشوند رو دارين!؟ يارو ميگه: نه آقا ما كتاب تخيلي نداريم!

 

تركه ده هزار تومن تو جيبش بوده  مي‌خواسته بره عرق بگيره.  تو راه نيرو انتظامي رو ميبينه، پولا روپرت ميكنه تو جوب!

 

- تركه ميره نونوايي، هيچكي هم تو صف نبوده، ميگه: آقا دو تا نون بده. شاطره با خودش ميگه اين بابا تركه، بگذار يكم سركارش بذاريم! ميگه: آقا نوبتو رعايت كن، برو آخر صف وايسا!  تركه يكم نگاه ميكنه‌ميبينه كسي نيست، ‌دوباره ميگه: برادر دو تا نون بده، ‌چرا اذيت ميكني؟  دوباره شاطره ميگه: ‌بابا اين همه آدم تو نوبته، برو ته  صف وايسا! تركه شاكي ميشه، يه سنگ ور ميداره ميزنه سر تا سر شيشه مغازه  رو  ميشكنه. شاطره داد مي‌زنه: هوي! شيشه رو چرا ميشكني!؟ تركه ميگه: اين همه آدم اينجا وايسادن، چرا خر منو چسبيدي؟!

 

 

 

- تركه واستاده بوده دم ترمينال مي‌خواسته بره شمال. خلاصه يك سواري گير مياره، همينكه سوار مي‌شه، آرم بنزه توجهشو جلب ميكنه. از راننده  ميپرسه: آقاي راننده، مي‌بخشيد ‌اين يارو چيه؟ رانندهه ميگه: اين آرمشه. تركه ميگه: ‌آرم چيه، فحشه؟!  ميگه: نه بابا، اين سمبلشه، نشونه ماشينه.  تركه: ميگه: آآهان! پس ‌نشونشه، فهميدم! خلاصه راه ميفتند. همينجوري كه داشتن تو جاده  ميرفتن يه دفعه يه پيرمرده و خرش ميان وسط جاده. راننده با هزار بدبختي ردشون ميكنه و ميگذره، بعد ‌بر ميگرده تو آينه نگاه ميكنه ميبينه خره يه ور پرت شده پيرمرده هم يه ور. ميگه:‌اِه! من كه نزدم بهشون؟  تركه ميگه: برو بابا! نشونشه، نشونشه! اگه من درو باز نكرده بودم كه نميخورد بهشون!

 

 

به تركه ميگن خر بهتره يا گاو ميگه: گاو. ميگن چرا؟ ميگه:‌آخه آدم خوب نيست از خودش تعريف كنه!

 

يه جشنواره شكار بوده تو جنگل‌هاي آمازون. يه آمريكاييه بوده، يه انگليسيه با يه تركه. آمريكاييه ميره چند تا خرگوش و گوزن ميزنه، انگليسيه هم ميره چند تا آهو و خرگوش و يه چند تا حيوون ديگه ميزنه. نوبت تركه ميرسه، ميره دو تا خرگوش مياره، بهش ميگن: چي شد، فقط همين دو تا رو زدي؟! ميگه: نه، والله من چند تا دونتشوت هم زدم اما خيلي بزرگ بودن نتونستم بيارمشون. ميگن: دونشوت ديگه چيه؟ ‌اين چه نوع حيوونيه؟! تركه ميگه: ‌والله منم نميدونم، امايه حيوونايي  وايساده بودن هي مي‌‌گفتند:DON'T SHOOT!! DON'T SHOOT!!

 

تركه دو تومنيش ميفته تو جوب، يه پنج تومني از تو جوب ور ميداره، سه تومن ميندازه تو جوب!

 

دو تا لره با هم ميرن هتل، ‌يكيشون رفته بوده توالت فرنگي،‌يه دفعه اون يكي سرميرسه، ميگيره ميزنه دهن يارو رو سرويس ميكنه. ملت همه جمع ميشن، ‌ميگن: چي شده؟ چرا اين بدبخت رو ميزني، ‌مگه چيكار كرده؟ ميگه: مُو دو روزه داُرم از اي چشمه اُو‏ْ مخورم، اي اومد ريده مينِش!

 

 

تركه تلويزيونشون روشن نميشده، ميزنه كانال دو، هُل ميده!

 

تركه مجرم بوده، محكوم به اعدام ميشه، ميگه: آخه چرا ميخواييد منو اعدام كنيد؟ ميگن: برا اينكه بقيه درس عبرت بگيرن،تركه ميگه: نميشه بقيه رو اعدام كنين تا من درس عبرت بگيرم؟!

 

- تركه ميره رستوران سفارش چلوكباب ميده، گارسون ميپرسه: برگ باشه يا كوبيده، تركه ميگه: اونش به تو مربوط نيست!!

 

مامانه داشته واسه بچش لالايي ميخونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو ميخوام بخوابم!

 

يكي ميره ديدن دوستش،دوستش ميپرسه چاي ميخوري يا قهوه؟يارو ميگه:گفتي قهوه ، راستي حال مادرت چطوره؟!

 

تركه ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟ تركه ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم!

 

- يارو تركه تو جبهه پشت ضد هوايي بوده ميزنه يه هواپيما رو ميندازه. خلبانه با چتر نجات ميپره بيرون، تركه ميگه: بچه‌ها در رين صاحابش اومد!

 

از تركه ميپرسن اسم كوچيك فردوسي چيه؟ميگه: ميدان!!

 

- تركه تو مسابقه بيست سوالي شركت ميكنه، قبلش بهش ميگن جواب بيسكويته، ولي تو همون اول نگو، اولش يه چند تا سوال كن كه ضايع نشه. تركه ميگه باشه و ميره تو مسابقه، ميپرسه: آقا، يك كويته؟! يارو ميگه: نه. ميگه: دوكويته؟ همينجوري ميگه تا ميرسه به نوزده كويت! يارو ميگه: من يه راهنمايي بهتون ميكنم، با چايي هم ميخورنش. تركه ميگه: آاااهان پس بگو، ‌قنده؟!

 

- يه جايي جشن بوده، تركه همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ تركه ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!

تركه از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!

 

 

تركه ميفته تو جزيره آدم خورا، آدم خورا مي‌گيرنش، رئيسشون ميگه: اينا رو پوستشون رو ميكنيم باهاش قايق درست ميكنيم. تركه هم يه چاقو ور ميداره مي‌گذاره رو شكمش، ميگه: جلو نيايد وگرنه ‌قايقتونو سوراخ ميكنم!

 

تركه و زنش دعواشون شده بوده، ‌با هم حرف نمي‌زدند. زن تركه وقتي شب ميره بخوابه، يك يادداشت براي تركه مي‌گذاره كه: منو فردا ساعت 6 بيدار كن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا ميشه، ‌مي‌بينه تركه براش يك يادداشت گذاشته كه: پاشو زنيكه خر! ساعت شيشه!

 

 

- يارو تركه عرق ميخوره مي‌برنش كلانتري شلاقش بزنن. افسرِ چند تا شلاق ميزنه، بعد شلاقو مي‌ده به يكي ديگه ميگه: برادر حسين! بيا شماهم يه فيضي ببر!‌يارو هم چند تا ميزنه و ميده به اونيكي ميگه: برادر اكبر شما هم بيا يه فيضي ببر! خلاصه چند نفري مي زنن طرف و. بعد كه كارشون تموم ميشه ميان از اتاق برن بيرون، تركه ميگه: برادر‌ا! لااقل درِ فيضيه رو ببندين!

 

- آويني تو جنگ كشته‌ميشه، به تركه ميگن برو يه جوري به خانوادش خبربده. تركه ميره دم خونشون زنگ ميزنه، زن يارو ميگه: كيه؟ تركه ميگه: ببخشيد،‌منزل شهيد آويني؟!

 

تركه ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره!

 

به تركه ميگن سه تا ميوه نام ببركه با سين شروع بشه ميگه: سيب، سير، سحر! ميگن: سحر كه ميوه نيست؟! ميگه: نميدوني چه هلوييه!

 

تركه پسرش رفته بوده زير ماشين، با سنگ ميزنه درش بياره!

 

يه بار تو آبادان مسابقه تقليد صداي داريوش برگزار ميشه، داريوش مياد چهارم ميشه!

 

تركه ميره بالاي درخت برا دوستاش خرما بتكونه، دوستاش ميگن بسه ديگه، بيا پائين، تركه ميگه: ااااه نميام،ميگن چرا نمي آي؟ميگه: شما هم خر رو ميخواييد هم خرما رو!!

 

- تركه و تهرونيه دعواشون ميشه، ميبرنشون كلانتري. افسرنگهبان از تهرونيه ميپرسه: اسمت چيه؟ يارو با  بيخيالي ميگه: فِري... افسره حسابي چپ و راستش ميكنه، ميگه: بي پدر فكر كردي اينجا خونه خالست خودموني شدي؟ گفتم اسمت چيه؟ تهرونيه كه حساب دستش اومده بوده ميگه: فريدون قربان! افسره برمي‌گرده به تركه ميگه اسم توچيه؟! تركه اسمش قلي بوده، يكم فكر ميكنه بعد  با ترس جواب ميده: قوليدون!

 

تركه ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه: ايلده ميخوام ببينم اين چراغش واقعاٌ خاموش ميشه يا نه؟!!

 

تركه ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه: ايلده ميخوام ببينم اين چراغش واقعاٌ خاموش ميشه يا نه؟!!

از تركه ميپرسن شما همتون اينقدر ساده اين؟ ميگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفريقاست!

 

 

تركه مرده شور بوده،  بعد از يه مدتي ميگيرنش دهنش رو سرويس ميكنن. رفيقاش ميپرسن بابا مگه اين بيچاره چي كار كرده بود؟ ميگن: اين پدرسوخته سوالاي شب اول قبر رو تكثير كرده بود بين مرده‌ها تقسيم مي‌كرد!

تركه پسرش رو ميفرسته ژيمناستيك، بعد از يه مدتي ميبينه  پسرش روز به روز جاي اينكه پيشرفت كنه هي داره پسرفت مي‌كنه. يك روز ميره سر جلسه تمرينشون ببينه چه خبره، ميبينه از بچش به عنوان خرك استفاده مي‌كنند!

 

- تركه زنگ ميزنه 118، ميگه: ببخشيد شماره تلفن غضنفر رو دارين؟! يارو ميگه: نه. تركه ميگه: پس من ميخونم يادداشت كنين!

 

 

يك گروه از محققين انسان شناسي داشتن روي تفاوت مغز نژادهاي مختلف انسان تحقيق مي‌كردند، اول مغز يك آمريكاييه رو باز مي‌كنند، مي‌بينند اي بابا اينا اينقدر با الكترونيك و كامپيوتر ور رفتن كه تو مغزشون پر شده از I C و مدارهاي الكترونيكي. خلاصه مي‌ترسن دست به يك چيزي بزنند خراب شه، زود مغز يارو رو مي‌بندند. بعد مغز يك ژاپنيه رو باز مي‌كنند، مي‌بينند اي بابا اين وضعش از آمريكاييه هم خراب تره و مغزش شده پر از مداراي نوري و چيزاي عجيب غريب، خلاصه مغز اين رو هم جرات نمي‌كنند دست بزنند. بعد جمجمه يك تركه رو باز مي‌كنند، مي‌بينند تو ش فقط يدونه سيم ازين ور جمجه رفته اونور. باخودشون مي‌گن: خوب ما اينو قطع مي‌كنيم، اگه دييدم خيلي ضايع شد، فوقش دوباره وصلش مي‌كنيم! خلاصه سيمه رو قطع مي‌كنند، يهو گوشاي تركه ميافته!

 

- تركه مياد تهران،‌يه دختر خوشگل ميبينه،‌بهش ميگه:‌خانم اين دوست دختر كه ميگن شمايين؟!

 

يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي‌پرسه: جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما!

 

تو جهنم بمب گذاري ميكنن، همه جهنمي ها شهيد ميشن ميبرنشون بهشت!!

 

آمريكاييه داشته تو رودخونه غرق ميشده،‌هي داد ميزده: help me,hellllp! تركه از اونجا رد ميشده ميگه:‌احمق جون اگه جاي كلاس زبان كلاس شنا رفته بودي الان غرق نميشدي!

 

تركه از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه:‌بايد خيلي برم؟!

 

تركه دوتا دزد مي‌گيره، زنگ مي‌زنه به 220!

 

به تركه ميگن چند تا بچه داري؟ ميگه 2 تا . مي‌پرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب اولي

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
har hafte 1 aks jadid
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    ایا سایت ما خوبه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 178
  • بازدید سال : 478
  • بازدید کلی : 11,014